Free Blog Counter

۱۳۸۷ آبان ۱۰, جمعه

مگر گذاشتن ساعت كنار تصویر چقدر سخت است؟

یادم هست ایام آخرین جام جهانی فوتبال وقتی عده‌ای به عدم نمایش ساعت در گوشه تصویر هنگام پخش مسابقات اعتراض می‌كردند، یكی از دست‌اندركاران شبكه سه گفته بود: " نیازی به نمایش زمان مسابقه نیست. خود تلویزیون پخش كننده هر ده دقیقه یك بار زمان را می نویسد! " این شخص كه احتمالا در عمرش به استادیوم فوتبال نرفته بود، نمی‌دانست كه اهمیت نمایش زمان گاهی از اهمیت نمایش تصاویر آهسته هم بیشتر است و نمایش ده دقیقه یك بار زمان بازی به درد هیچ تماشاگری نمی‌خورد! هنگام پخش بازی جوانان ایران با عربستان هم دیدیم كه این مسئله تكرار شد و با حساس شدن بازی در ده دقیقه آخر بسیار اعصاب خردكن شده بود. استرسی كه این‌طور مواقع به بیننده تلویزونی وارد می‌شود با عدم نمایش زمان چندبرابر می‌شود. این درحالی‌ست كه دیده‌ایم در كشورهای ديگراضافه كردن زمان بازی در گوشه تصویر در كانال‌های تلویزیونی پخش كننده بازی‌ها به امری عادی تبدیل شده است. آن‌ها حتی زبان نوشته‌های كانال پخش كننده را كه در آن حوادث بازی و جزئیات آماری را با زبان بومی می نویسند، به زبان خود تغییر می‌دهند. اما ظاهرا این‌گونه جزئیات را صداوسیما هنوز به چشم حركات خارق‌العاده می‌نگرد و آن‌ها را اگر نه ناممكن، غیرضروری می‌خواند. اين مشكل در بازی ايران با ژاپن هم تكرار شد. برای بازی با ژاپن البته قبل از اين‌ها كار تمام شده بود و گل چهارم ژاپن كاری كرد كه كسی كاری به كار ساعت نداشت!

۱۳۸۷ مهر ۲۴, چهارشنبه

شما بود ید سوت زد ید؟(در حاشیه بازی ایران با کره شمالی)

اتفاق عجیبی در حاشیه بازی ایران با کره شمالی رخ داد که شاید در فوتبال جهان نادر بود. ماجرا از این قرار بود که هروقت بازیکنان کره به سمت ایران حمله می کردند، آقایی که نمی دانم کجای استادیوم نشسته بود، ناگهان در سوت داوری خود می دمید و بازیکنان را دچار شک می کرد. هرچند که کار او بازیکنان هردو تیم را دچار تردید در ادامه بازی می کرد، از آنجا که بازیکنان تیم ما تجربه بیشتری در زمینه اینگونه حرکات عجیب و غریب داشتند زودتر خودشان را جمع و جور می کردند. اما نکته جالب تر نحوه سوت زدن تماشاگر صاحب توپ بود که بسیار حرفه ای بود و هرگز از سوتش بیهوده استفاده نمی کرد! مثلا درست زمانی که یک فوروارد کره ای فرار می کرد و بازیکنی برایش توپ ارسال می کرد، سوت تماشاگر به نشانه آفساید به صدا درمی آمد. این اتفاق زمانی که کره ای ها یک ضربه کشته را از گوشه به روی دروازه فرستادند هم افتاد و وقتی توپ روی هوا سرگردان بود، سوتی که به صدا درآمد نشان از در محوطه آفساید بودن کره ای ها داشت. حتی یک بار زمانی که رحمتی برای گرفتن توپ سرگردان درهوا بلند شد و کره ای ها قصد پریدن با او را داشتند، سوت به صدادرآمده به نحوی بود که انگار به روی رحمتی خطا شده و بازی باید متوقف شود. انگار این شخص محترم کلاس داوری رفته بود و می دانست داوران فوتبال معمولا چه وقت از یک صحنه در فوتبال سوت می زنند. از همه مهم تر این که با وجود بازدید سفت و سخت بدنی مردم هنگام ورود به ورزشگاه، معلوم نیست این تماشاگر حرفه ای چطور توانسته بود سوتی را که مشابه سوت داور مسابقه بود با خود به داخل بیاورد. با این وضعیت احتمالا کره ای ها برای بازی برگشت بین تماشاگران یک دست سفیدپوش خود سوت هایی را هم توزیع خواهند کرد!

۱۳۸۷ مهر ۱۰, چهارشنبه

قلعه نویی درست است، نه قلعه نوعی!

"قلعه نو" نام مکانی است در جنوب تهران. اگر به سمت اتوبان قم حرکت کنید، تابلوی خروجی به " قلعه نو" ر امی بینید. اسم مربی تیم فوتبل استقلال، امیر قلعه نویی هم از آن محل گرفته شده. قلعه نو یعنی قلعه جدید و تازه، درحالی که قلعه نوع کاملا بی معنی است! در صداوسیما فقط  برنامه نود بود که نام خانوادگی امیر را درست می نوشت که آن هم اخیرا می نویسد:"امیر قلعه نوعی"! حکایت فرشاد پیوس است که بعد از سالها یک روز کشف شد نام خانوادگیش اشتباه تلفظ می شده! اما امیر قلعه نویی را از راه آهن می شناسیم، جایی که بسیار جوان بود و به عنوان هافبک وسط با مربیش ناصر ابراهیمی گل کرد. وقتی ابراهیمی رفت شاهین، قلعه نویی هم گفت "هرجا ناصرخان برود، من هم می روم." و خیلی پرسروصدا ملحق شد به شاهین. ابراهیمی از شاهین تیمی ساخت که جلوی همه تیم ها شاخ شده بود. جالب است که بعد از این همه سال، قلعه نویی هنوز نسبت به ناصر ابراهیمی ارادت دارد و وقتی مربی تیم ملی شد، او را در که دیگر یک مربی خارج از رده شده بود، به عنوان دستیار به تیم ملی دعوت کرد. قلعه نویی اینقدر باهوش بود که بداند پایان دوران فعالیتش به عنوان بازیکن – و نه بازیگر چنانکه گزارشگران صداوسیما می گویند- را در یک تیم پرهوادار به نام استقلال به پایان ببرد تا بعد هم  درهمان جا ماندگار شود.