ساخت و پخش یک سریال تلویزیونی، با یک اثر سینمایی متفاوت است. به ویژه که این سریال قرار باشد ساعت 8.45 دقیقه هر شب پخش شود و مخاطبش از بچه خردسال تا افراد مسن را شامل شود! متاسفانه به نظر می رسد حسین سهیلی زاده به عنوان کارگردان سریال از معیارهای ساخت چنین سریالی بی اطلاع بوده است. نمونه هایش هم فراوانند:
چنین سریالی حق نمایش خون را که از روی شیشه اتومبیل پاک می شود، ندارد. حتی در سینمای امریکا در نمایش خون محدودیت هایی را اعمال می کند.
شلاق خوردن یک شخصیت زن را آن هم در چندین زاویه، به دلیل خشونت موجود در آن نباید در برابر مخاطب عام به نمایش گذاشت.
سقط جنین و ماجرای انداختن بچه به هیچ وجه در چنین سریالی قابل طرح نیست. هم مضمون آن و هم نمایش خانه ای که زن باردار برای سقط جنین پا به آن می گذارد، برای بچه ها مناسب نیستند.
و درنهایت افتضاح بی احتیاطی های سریال نمایش صحنه نبش قبر و اینسرت (نمای نزدیک) جمجمه پدر یکی از شخصیت های اصلی سریال است که حتی یادآوریش هم حال مخاطب را بد می کند.
چنین سریالی حق نمایش خون را که از روی شیشه اتومبیل پاک می شود، ندارد. حتی در سینمای امریکا در نمایش خون محدودیت هایی را اعمال می کند.
شلاق خوردن یک شخصیت زن را آن هم در چندین زاویه، به دلیل خشونت موجود در آن نباید در برابر مخاطب عام به نمایش گذاشت.
سقط جنین و ماجرای انداختن بچه به هیچ وجه در چنین سریالی قابل طرح نیست. هم مضمون آن و هم نمایش خانه ای که زن باردار برای سقط جنین پا به آن می گذارد، برای بچه ها مناسب نیستند.
و درنهایت افتضاح بی احتیاطی های سریال نمایش صحنه نبش قبر و اینسرت (نمای نزدیک) جمجمه پدر یکی از شخصیت های اصلی سریال است که حتی یادآوریش هم حال مخاطب را بد می کند.
از این مشکلات که بگذریم، شخصیتهای سریال بسیار بددهان هستند. مثلا شوهر جوان سریال (شاهرخ استخری) مدام همسرش را با واژگان ناپسندی صدا میکند که پاسخ آنها هم ازجانب زن، کمتر از آن نیست.