درباره الی از مرگ معصومیت می گوید: در فیلم شاهدیم كه الی چه ساده و با فداكاری برای نجات یك پسربچه در دریا جان میبازد و بعد نوبت دیگران است كه لجنمالش كنند و برای تبرئه خودشان هرچه میتوانند در برابر نامزدش بیشتر خرابش كنند. نكته مهم فیلم، مرگ الی است كه تماشاگر را خرد میكند. میشود حدس زد تا چه اندازه برای اصغر فرهادی هم كشتن شخصیت معصومش دشوار بوده. یادم هست وقتی دولتآبادی كلیدر را مینوشت و به مرگ گلمحمد رسیده بود، تا مدتها دچار افسردگی و غم و غصه شده بود. اما فرهادی تصمیمش را گرفته بوده: صداقت با تماشاگر و فریب ندادنش تا به انتها!
درباره الی از آن دست فیلم هاست كه شخصیتهایش را قبل و بعد از یك حادثه نشان میدهد كه چقدر عوض شدهاند و چگونه به جان هم افتادهاند. اما در همین زمینه هم فیلمساز چنان با احترام و عشق شخصیتهایش را بهتصویر میكشد كه از هیچكدام بدمان نمیآید.
در مورد فرهادی اشاره به پیشرفت فیلم به فیلمش در سینمای ایران كافی نیست. برای شناختن او باید به عقب برگشت و حتی به پیش از سریالهای جذابش رسید؛ به جایی كه روی صحنه تئاتر سال ها قبل با همسرش پیسا بختآور بازی و كارگردانی نمایشهایش را به عهده داشت. نوع كار او با بازیگران بینظیر است و نشان از زحمت فراوان گروه پشت صحنه دارد. به طوریكه میشود كار بازیگرانی مثل شهاب حسینی و گلشیفته فراهانی در این فیلم را بهترین كارشان تاكنون دانست. بهویژه كه گل شیفته فراهانی وارد مرحله جدیدی از دوران بازیگری خود شده كه اوجش حس نشدن و بازی نكردن جلوی دوربین است. كشف استعداد تازهای مثل پیمان معادی كه اصلا یك فیلمنامهنویس خوب است یا كار با مانی حقیقی كه بهخوبی نقش آنتیپاتیك خود را درك كرده است، از دیگر ویژگیهای فیلم چهارم فرهادی است. هرچند اینبار ترانه علیدوستی به عنوان كشف سینمای ایران در سالهای اخیر شاید بهدلیل نوع نقشش فروغ چندانی ندارد. هرچند كه نام فیلم درباره الی است، اما او كه از میانه فیلم میرود، جا برای سایر بازیگران باز میشود.
در مورد فیلمنامه هم باز به نویسندگی فرهادی باید اشاره كرد كه البته تمرین درباره الی را در فیلم درخشان دایره زنگی انجام داده بود كه به قول دوستان یك فیلمنامه سفارشی برای همسرش بود. در آن فیلم توانسته بود شخصیت های متعددی را كه در سینمای ایران تعدادشان بینظیر بود، با مهارت در كنار یكدیگر همراه كند و به سرانجام برساند. این كار در فیلم درباره الی با جزئیات بیشتری صورت گرفته.
وقتی فیلمی درست حركت كند، در پایان هركس بخشی از نگرش خود را در آن میبیند؛ یك نفر از بازگشت به سوی خدا می گوید و دیگری مرگ الی و رفتار دیگران را تمثیلی می بیند از جامعه و... نكته آخر اینكه درباره الی بار دیگر نشان میدهد كه فیلمنامه و قصه چقدر در سینما مهم است و "مشكل فیلمنامه" در سینمای ایران یك شعار نیست. فیلمی كه جذاب است و نفس تماشاگر را تا پایان در سینه نگهمیدارد، شرط جذابیت را داراست. در همین جشنواره فیلمهای زیادی را دیدیم كه تا نیمه خوب پیش میرفتند و بعد تماشاگر را رها میكردند.
اما امسال فیلم آنجا ساخته عبدالرضا كاهانی مهمترین جایزه تاریخ سینمای ایران در تسالونیكی يعنی اسكندر طلايی را دریافت كرد. در برلیناله هم مهمترین جایزه تاریخ سینمای ایران يعنی خرس نقره كارگردانی به كارگردان درباره الی داده شد. اين جايزه را سالها قبل سهراب شهيدثالث نيز در همين جشنواره دريافت كرده بود.